چرا در روابط عاشقانه، گاهی از رشد و تغییر فرار میکنیم؟
روابط عاشقانه فرصتی بینظیر برای رشد فردی و مشترک هستند. با این حال، متاسفانه گاهی اوقات شاهد هستیم که یکی از طرفین یا هر دوی آنها در برابر تغییر و پذیرش دیدگاههای جدید مقاومت میکنند. این مقاومت میتواند ریشه در عوامل مختلفی داشته باشد که در ادامه به بررسی 17 مورد از آنها میپردازیم: این عوامل میتوانند به صورت مجزا یا ترکیبی عمل کنند و مانع از پیشرفت و بهبود رابطه شوند. شناسایی این موانع، اولین قدم برای غلبه بر آنها و ایجاد یک رابطه سالم و پویا است.
- ✅
ترس از دست دادن هویت:
فرد میترسد با تغییر کردن، بخشی از خود را از دست بدهد و دیگر فرد سابق نباشد. - ✅
ناامنی و عدم اعتماد به نفس:
احساس عدم شایستگی و ترس از قضاوت شدن باعث میشود فرد از امتحان کردن چیزهای جدید اجتناب کند. - ✅
ترس از ترک شدن:
فرد میترسد با تغییر کردن، شریک زندگیاش او را نپذیرد و رابطه به پایان برسد. - ✅
عادت به الگوهای رفتاری قدیمی:
تغییر، خروج از منطقه امن و کنار گذاشتن عادتهای ریشهدار است که برای بسیاری دشوار است. - ✅
تجربههای تلخ گذشته:
تجربههای ناموفق قبلی میتوانند باعث ایجاد ترس و بدبینی نسبت به تغییر شوند. - ✅
غرور و خودشیفتگی:
فرد فکر میکند کامل است و نیازی به تغییر ندارد. - ✅
عدم تمایل به پذیرش مسئولیت:
تغییر مستلزم پذیرش مسئولیت اشتباهات و تلاش برای بهبود است که برای برخی افراد ناخوشایند است. - ✅
وجود مشکلات حل نشده در رابطه:
اگر مشکلات اساسی در رابطه وجود داشته باشد، فرد ممکن است تغییر را راه حل نداند و از آن اجتناب کند. - ✅
عدم مهارتهای ارتباطی:
فرد نمیداند چگونه به طور موثر با شریک زندگی خود در مورد نیازها و خواستههایش صحبت کند. - ✅
فقدان حمایت عاطفی:
فرد احساس میکند شریک زندگیاش از او حمایت نمیکند و در نتیجه انگیزه برای تغییر را از دست میدهد. - ✅
فشار خارجی (خانواده، دوستان و غیره):
فرد تحت فشار اطرافیان قرار میگیرد تا به شکل خاصی رفتار کند و تغییر را نپذیرد. - ✅
تصورات غلط در مورد رابطه:
فرد فکر میکند رابطه باید همیشه بینقص باشد و هرگونه تغییر را نشانهای از شکست میداند. - ✅
عدم درک اهمیت رشد فردی:
فرد به اهمیت رشد و تکامل فردی در طول زندگی آگاه نیست. - ✅
مشکلات مربوط به کنترل:
فرد تمایل دارد همه چیز را کنترل کند و تغییر را تهدیدی برای این کنترل میبیند. - ✅
فقدان انگیزه و هدف:
فرد هیچ هدف مشخصی در زندگی ندارد و انگیزهای برای بهبود و پیشرفت ندارد. - ✅
احساس قربانی بودن:
فرد خود را قربانی شرایط میداند و مسئولیت تغییر را نمیپذیرد. - ✅
ترس از ناشناختهها:
فرد از وارد شدن به شرایط جدید و ناشناخته میترسد و ترجیح میدهد در وضعیت فعلی باقی بماند.
باید هر دو طرف رابطه، با همدلی و درک متقابل، به بررسی دلایل این مقاومت بپردازند و برای یافتن راه حلهای مناسب تلاش کنند. مشاوره با یک متخصص نیز میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد.
چرا در روابط عاشقانه از تغییر میترسیم؟
مقدمه
روابط عاشقانه، سفری پر از فراز و نشیب هستند. رشد و تکامل در این سفر، امری اجتنابناپذیر است. اما گاهی اوقات، یکی از طرفین یا هر دو، در برابر تغییر مقاومت میکنند. این مقاومت میتواند به دلایل مختلفی باشد و به پایداری و سلامت رابطه آسیب برساند. در این مقاله، به بررسی 17 دلیل میپردازیم که چرا افراد در روابط عاشقانه از تغییر و رشد خودداری میکنند:
1. ترس از ناشناخته
تغییر، ذاتاً با ناشناختهها همراه است. افراد ممکن است از آیندهای که با تغییرات جدید رقم میخورد، بترسند و ترجیح دهند در وضعیت فعلی، هرچند نامطلوب، باقی بمانند. تصور اینکه پس از تغییر، فردی دیگر شوند و رابطه شان دستخوش تحول شود، میتواند ترسناک باشد. این ترس اغلب ریشه در عدم اطمینان به خود و پارتنر دارد. آنها ممکن است به این فکر کنند که آیا پس از تغییر نیز مورد قبول و دوست داشتنی خواهند بود یا خیر. فرد ممکن است از ترک منطقه امن خود و وارد شدن به محدوده ناشناخته ها وحشت داشته باشد. ناشناخته بودن نتیجه تغییر، باعث ایجاد استرس و اضطراب در فرد می شود. ترس از ناشناخته میتواند فلج کننده باشد و مانع از رشد و پیشرفت فرد در رابطه شود.
2. ترس از دست دادن هویت
گاهی اوقات، افراد هویت خود را با نقشهایی که در رابطه ایفا میکنند، تعریف میکنند. تغییر میتواند به معنای کنار گذاشتن این نقشها و از دست دادن احساس هویت باشد. شاید فرد فکر کند اگر تغییر کند، دیگر آن کسی نخواهد بود که پارتنرش دوستش دارد. این ترس، مخصوصا در افرادی که وابستگی شدیدی به روابط خود دارند، بیشتر دیده میشود. آنها ممکن است احساس کنند بدون این رابطه، هیچ هویتی ندارند. ترس از دست دادن هویت میتواند باعث شود فرد به وضعیت موجود چنگ بزند و از هرگونه تغییری خودداری کند. این ترس میتواند ناشی از اعتماد به نفس پایین و عدم خودآگاهی باشد. فردی که هویت خود را به طور کامل در رابطه تعریف کرده، از دست دادن آن را مساوی با نابودی خود می داند.
3. ترس از آسیبپذیری
تغییر مستلزم پذیرش آسیبپذیری است. افراد باید آمادگی روبرو شدن با احساسات ناخوشایند، اشتباهات و نقاط ضعف خود را داشته باشند. این کار برای بسیاری دشوار است. باز کردن قلب و نشان دادن نقاط ضعف میتواند ترسناک باشد. فرد ممکن است از قضاوت شدن یا مورد انتقاد قرار گرفتن توسط پارتنرش بترسد. آسیب پذیر بودن نیازمند اعتماد زیادی است که گاهی در روابط وجود ندارد. ترس از آسیب پذیری میتواند باعث شود فرد از صمیمی شدن و بیان احساسات واقعی خود خودداری کند. این ترس میتواند ریشه در تجربیات تلخ گذشته داشته باشد. فردی که در گذشته آسیب دیده، ممکن است تمایلی به باز کردن دوباره قلب خود نداشته باشد.
4. ترس از شکست
تغییر لزوماً به معنای موفقیت نیست. احتمال شکست وجود دارد و این احتمال میتواند مانع از تلاش برای تغییر شود. افراد ممکن است از مواجهه با شکست بترسند و ترجیح دهند در وضعیت امن فعلی بمانند. شاید فرد نگران باشد که اگر تلاش کند و موفق نشود، پارتنرش او را ترک کند. این ترس میتواند ناشی از کمال گرایی و انتظارات غیر واقعی از خود باشد. فرد ممکن است فکر کند اگر در تغییر شکست بخورد، بی ارزش و ناکارآمد خواهد بود. ترس از شکست میتواند باعث شود فرد از امتحان کردن چیزهای جدید خودداری کند و درجا بزند. این ترس میتواند ریشه در باورهای منفی درباره خود و توانایی هایش داشته باشد. فردی که خود را باور ندارد، احتمالاً از شکست خوردن می ترسد و از هرگونه تلاشی خودداری می کند.
5. عدم تمایل به ترک عادتها
عادتها بخش مهمی از زندگی ما هستند و ترک آنها میتواند دشوار باشد. حتی اگر عادتها مضر باشند، ترک آنها نیازمند تلاش و اراده زیادی است که همه افراد حاضر به صرف آن نیستند. عادت ها میتوانند به نوعی برای فرد احساس امنیت ایجاد کنند. ترک عادت های قدیمی و جایگزین کردن آنها با عادت های جدید نیازمند تلاش و تعهد زیادی است. فرد ممکن است به این نتیجه رسیده باشد که ترک عادت هایش خیلی سخت و غیرممکن است. عدم تمایل به ترک عادت ها میتواند باعث شود فرد در الگوهای رفتاری مخرب گیر کند و از رشد و پیشرفت باز بماند. این عدم تمایل میتواند ناشی از کمبود انگیزه و هدف در زندگی باشد. فردی که انگیزه ای برای تغییر ندارد، احتمالاً به ترک عادت هایش نیز تمایلی نخواهد داشت.
6. راحتی در وضعیت موجود
حتی اگر رابطه کاملا مطلوب نباشد، ممکن است افراد در وضعیت موجود احساس راحتی کنند و تمایلی به تغییر آن نداشته باشند. تغییر نیازمند خروج از این منطقه امن و تلاش برای ایجاد یک وضعیت جدید است. تغییر نیازمند تلاش و انرژی است و فرد ممکن است ترجیح دهد در وضعیت راحت فعلی باقی بماند.
این راحتی میتواند ناشی از ترس از ناشناخته ها و عدم اطمینان به آینده باشد. فرد ممکن است فکر کند تلاش برای تغییر ارزش ریسک کردن را ندارد. راحتی در وضعیت موجود میتواند باعث شود فرد از فرصت های رشد و پیشرفت چشم پوشی کند و درجا بزند. این راحتی میتواند ناشی از فقدان انگیزه و هدف در زندگی باشد. فردی که انگیزه ای برای بهتر شدن ندارد، احتمالاً از وضعیت موجود راضی خواهد بود.
7. انتظارات غیر واقعی از رابطه
اگر افراد انتظارات غیر واقعی از رابطه داشته باشند، ممکن است از تلاش برای تغییر و بهبود آن خودداری کنند. آنها ممکن است فکر کنند رابطه باید بدون تلاش و زحمت، کاملا مطلوب باشد. شاید فرد انتظار داشته باشد که پارتنرش بدون هیچ زحمتی تمام نیازهای او را برآورده کند. این انتظارات غیر واقعی میتواند باعث ایجاد ناامیدی و نارضایتی در رابطه شود. فرد ممکن است فکر کند اگر رابطه به تلاش و زحمت نیاز دارد، ارزش حفظ کردن را ندارد. انتظارات غیر واقعی میتواند باعث شود فرد از پارتنرش ایراد بگیرد و او را مقصر تمام مشکلات بداند. این انتظارات میتواند ریشه در تجربیات ناکام گذشته داشته باشد. فردی که در گذشته آسیب دیده، ممکن است انتظارات غیر واقعی از رابطه فعلی خود داشته باشد.
8. عدم اعتماد به پارتنر
اگر افراد به پارتنر خود اعتماد نداشته باشند، ممکن است از تغییر و آسیبپذیر بودن در برابر او خودداری کنند. اعتماد، پایه و اساس یک رابطه سالم است و بدون آن، رشد و تکامل ممکن نخواهد بود. شاید فرد نگران باشد که اگر تغییر کند، پارتنرش از او سوء استفاده کند یا او را ترک کند. این عدم اعتماد میتواند ناشی از خیانت های گذشته یا رفتارهای مشکوک پارتنر باشد. فرد ممکن است فکر کند نمی تواند به پارتنرش اعتماد کند و تمام رازهایش را با او در میان بگذارد. عدم اعتماد میتواند باعث شود فرد از صمیمی شدن و نزدیک شدن به پارتنرش خودداری کند. این عدم اعتماد میتواند ریشه در باورهای منفی درباره خود و دیگران داشته باشد. فردی که به کسی اعتماد ندارد، احتمالاً نمی تواند رابطه سالم و پایداری داشته باشد.
9. ترس از رها شدن
تغییر میتواند به معنای تغییر در دینامیک رابطه باشد و این تغییر میتواند ترس از رها شدن را در افراد برانگیزد. آنها ممکن است نگران باشند که اگر تغییر کنند، پارتنرشان آنها را ترک کند. شاید فرد فکر کند اگر دیگر آن فرد سابق نباشد، پارتنرش دیگر او را دوست نخواهد داشت. این ترس میتواند ناشی از وابستگی شدید به پارتنر باشد. فرد ممکن است احساس کند بدون پارتنرش نمی تواند زندگی کند. ترس از رها شدن میتواند باعث شود فرد از هرگونه تغییری که ممکن است پارتنرش را ناراحت کند، خودداری کند. این ترس میتواند ریشه در تجربیات تلخ جدایی در گذشته داشته باشد. فردی که در گذشته رها شده، ممکن است همیشه نگران تکرار این تجربه باشد.
10. عدم مهارتهای ارتباطی
برقراری ارتباط موثر، کلید حل بسیاری از مشکلات در روابط است.اگر افراد مهارتهای ارتباطی کافی نداشته باشند، ممکن است نتوانند نیازها و خواستههای خود را به درستی بیان کنند و این امر میتواند منجر به سوءتفاهم و درگیری شود.شاید فرد نتواند به درستی احساسات خود را بیان کند و باعث ناراحتی پارتنرش شود.این عدم مهارت میتواند منجر به مشاجره و سوءتفاهم شود.فرد ممکن است نتواند به درستی به حرف های پارتنرش گوش دهد و او را درک کند.عدم مهارت های ارتباطی میتواند باعث شود فرد از صحبت کردن درباره مشکلات رابطه خودداری کند و به مرور زمان از پارتنرش دور شود.
این عدم مهارت میتواند ریشه در کمبود اعتماد به نفس و عدم آگاهی از نیازهای خود داشته باشد.
فردی که نمی تواند به درستی با دیگران ارتباط برقرار کند، احتمالاً نمی تواند رابطه سالم و موفقی داشته باشد.
11. مشکلات حل نشده گذشته
مشکلات حل نشده گذشته میتوانند بر روابط فعلی تاثیر منفی بگذارند. اگر افراد نتوانند با مشکلات گذشته خود کنار بیایند، ممکن است الگوهای رفتاری مخربی را در روابط خود تکرار کنند. شاید فرد هنوز درگیر خشم و کینه ای باشد که از رابطه قبلی خود دارد. این مشکلات حل نشده میتواند باعث شود فرد به پارتنر فعلی خود بی اعتماد باشد. فرد ممکن است الگوهای رفتاری مخرب رابطه قبلی خود را در رابطه فعلی خود تکرار کند. مشکلات حل نشده گذشته میتواند باعث شود فرد از صمیمی شدن و نزدیک شدن به پارتنر فعلی خود خودداری کند. این مشکلات میتواند ریشه در تجربیات آسیب زا در دوران کودکی داشته باشد. فردی که در کودکی آسیب دیده، ممکن است نتواند روابط سالم و پایداری داشته باشد.
12. عدم تعهد به رابطه
اگر افراد به رابطه خود متعهد نباشند، ممکن است انگیزه کافی برای تلاش و تغییر نداشته باشند. تعهد، به معنای پذیرش مسئولیت در قبال رابطه و تلاش برای حفظ و بهبود آن است. شاید فرد به این نتیجه رسیده باشد که رابطه اش ارزش تلاش کردن را ندارد. این عدم تعهد میتواند ناشی از عدم رضایت از رابطه یا وجود گزینه های بهتر باشد. فرد ممکن است فکر کند به زودی رابطه اش تمام خواهد شد و نیازی به تلاش کردن نیست. عدم تعهد میتواند باعث شود فرد از سرمایه گذاری عاطفی در رابطه خودداری کند و به مرور زمان از پارتنرش دور شود. این عدم تعهد میتواند ریشه در ترس از صمیمیت و تعهد داشته باشد. فردی که از تعهد می ترسد، احتمالاً نمی تواند رابطه سالم و پایداری داشته باشد.
13. فشار اجتماعی
گاهی اوقات، فشار اجتماعی میتواند مانع از تغییر افراد در روابط شود. اطرافیان ممکن است انتظارات خاصی از رابطه داشته باشند و افراد برای حفظ ظاهر و جلب رضایت آنها، از تغییر خودداری کنند. شاید فرد نگران باشد که اگر تغییر کند، مورد قضاوت یا انتقاد اطرافیان قرار گیرد. این فشار اجتماعی میتواند باعث شود فرد از ابراز نیازها و خواسته های واقعی خود خودداری کند. فرد ممکن است برای حفظ ظاهر و جلب رضایت دیگران، تظاهر به خوشحالی کند. فشار اجتماعی میتواند باعث شود فرد از تصمیم گیری های مستقل خودداری کند و به جای آن، از نظرات دیگران پیروی کند. این فشار میتواند ریشه در کمبود اعتماد به نفس و نیاز به تایید دیگران داشته باشد. فردی که نیاز به تایید دیگران دارد، احتمالاً نمی تواند آزادانه و مستقل تصمیم بگیرد.
14. عدم آگاهی از نیازها و خواستهها
اگر افراد از نیازها و خواستههای خود آگاه نباشند، نمیتوانند آنها را به درستی به پارتنر خود منتقل کنند و این امر میتواند منجر به نارضایتی و سرخوردگی در رابطه شود. خودآگاهی، کلید درک و برآورده کردن نیازهای خود است. شاید فرد نداند دقیقاً از رابطه خود چه می خواهد و چه انتظاراتی دارد. این عدم آگاهی میتواند باعث شود فرد نتواند به درستی با پارتنرش ارتباط برقرار کند. فرد ممکن است نتواند به درستی نیازهای عاطفی و جنسی خود را بیان کند. عدم آگاهی از نیازها و خواسته ها میتواند باعث شود فرد احساس گمراهی و سردرگمی کند. این عدم آگاهی میتواند ریشه در عدم توجه به خود و نیازهای شخصی داشته باشد. فردی که به نیازهای خود توجه نمی کند، احتمالاً نمی تواند رابطه سالم و رضایت بخشی داشته باشد.
15. عدم پذیرش مسئولیت
اگر افراد مسئولیت نقش خود را در مشکلات رابطه نپذیرند، نمیتوانند به حل آنها کمک کنند. پذیرش مسئولیت، به معنای قبول این واقعیت است که هر دو طرف در ایجاد و حل مشکلات رابطه نقش دارند. شاید فرد تمام تقصیرها را به گردن پارتنرش بیندازد و خود را بی گناه بداند. این عدم پذیرش مسئولیت میتواند باعث ایجاد تنش و درگیری در رابطه شود. فرد ممکن است از عذرخواهی کردن یا اعتراف به اشتباه خود خودداری کند. عدم پذیرش مسئولیت میتواند باعث شود فرد از تلاش برای حل مشکلات رابطه خودداری کند. این عدم پذیرش میتواند ریشه در خودخواهی و عدم همدلی با پارتنر داشته باشد.
فردی که نمی تواند مسئولیت اشتباهات خود را بپذیرد، احتمالاً نمی تواند رابطه سالم و پایداری داشته باشد.
16. سابقه روابط ناموفق
سابقه روابط ناموفق میتواند باعث ایجاد ترس و تردید در افراد شود. آنها ممکن است نگران باشند که رابطه فعلی نیز به سرنوشت روابط قبلی دچار شود و به همین دلیل، از تلاش برای تغییر و بهبود آن خودداری کنند. شاید فرد به این نتیجه رسیده باشد که نمی تواند رابطه موفقی داشته باشد. این سابقه ناموفق میتواند باعث شود فرد به پارتنر فعلی خود بی اعتماد باشد. فرد ممکن است الگوهای رفتاری مخرب روابط قبلی خود را در رابطه فعلی خود تکرار کند. سابقه روابط ناموفق میتواند باعث شود فرد از صمیمی شدن و نزدیک شدن به پارتنر فعلی خود خودداری کند. این سابقه میتواند ریشه در تجربیات آسیب زا در روابط گذشته داشته باشد. فردی که در روابط گذشته آسیب دیده، ممکن است نتواند رابطه سالم و پایداری داشته باشد.
17. عدم تمایل به کمک گرفتن
گاهی اوقات، مشکلات رابطه بسیار پیچیده هستند و نیاز به کمک حرفهای دارند. اگر افراد از مراجعه به مشاور یا رواندرمانگر خودداری کنند، ممکن است نتوانند مشکلات خود را حل کنند و رابطه آنها به مرور زمان از بین برود. شاید فرد فکر کند مراجعه به مشاور نشانه ضعف و ناتوانی است. این عدم تمایل میتواند ناشی از ترس از قضاوت شدن یا انگ زدن باشد. فرد ممکن است فکر کند میتواند به تنهایی مشکلات رابطه اش را حل کند. عدم تمایل به کمک گرفتن میتواند باعث شود مشکلات رابطه به مرور زمان بزرگتر و پیچیده تر شوند. این عدم تمایل میتواند ریشه در غرور و خودشیفتگی داشته باشد. فردی که فکر می کند نیازی به کمک ندارد، احتمالاً نمی تواند رابطه سالم و پایداری داشته باشد.






اولین باری که با دوستم شروع به رابطه کردم، حس عجیبی داشتم. یک دفعه فهمیدم دارم از چیزایی که قبلاً دوست داشتم فرار میکنم. انگار میترسیدم اگه عوض بشم، اون دیگه منو دوست داشته باشه یا نه. خیلی وقت گذشت تا یاد گرفتم تغییر همیشه هم بد نیست 😅
یه چیز جالب دیگه اینه که بعضی وقتا آدما تو رابطه گیر میکنن تو چرخه یه سری کارهای تکراری. من خودم یه مدت همش میگفتم “من همینم که هستم، دیگه بزرگ شدهم!” ولی بعد فهمیدم این طرز فکر فقط باعث میشد دعواهامون بیشتر بشه 🤦♀️
یکی از سخت ترین چیزا تو رابطه اینه که بفهمی کی باید بجنگی و کی باید بذاری بره. من یه مدت طول کشید تا اینو یاد بگیرم. بعضی وقتا ترس از تنها موندن باعث میشه آدم تو یه رابطه نخاله بمونه، حتی اگه بدونه که داره آسیب میبینه.
خیلی وقتا آدم فکر میکنه اگه تغییر کنه طرف مقابلش میره، ولی واقعیت اینه که اگه طرف مقابل واقعاً دوستت داشته باشه، از رشد کردن تو استقبال میکنه. من اینو با پوست و خونم تجربه کردم 🫠