چرا بعضی افراد از تعهد فراری هستند؟ 14 نکته کلیدی
ترس از تعهد، پدیدهای رایج در دنیای مدرن است. افراد زیادی هستند که در برقراری روابط عمیق و طولانیمدت با مشکل مواجه میشوند و ترجیح میدهند از پذیرش مسئولیتهای یک رابطه جدی دوری کنند. اما دلیل این فرار از تعهد چیست؟ در این مقاله به بررسی 14 دلیل احتمالی میپردازیم: دلایل مختلفی میتواند در فرار از تعهد نقش داشته باشد، که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
- ✅
ترس از دست دادن آزادی:
برخی افراد تصور میکنند که تعهد به معنای محدود شدن و از دست دادن آزادیهای فردی است. آنها نگرانند که دیگر نتوانند به تنهایی تصمیم بگیرند یا به دنبال علایق خود بروند. - ✅
تجربیات ناخوشایند گذشته:
روابط ناموفق قبلی میتواند ترس از تکرار اشتباهات و رنجهای گذشته را در فرد ایجاد کند و او را از ورود به رابطهای جدید بازدارد. - ✅
ترس از آسیبپذیر بودن:
تعهد مستلزم آسیبپذیری و نشان دادن احساسات واقعی است. برخی افراد به دلیل ترس از طرد شدن یا سوء بهرهگیری از احساساتشان، از این کار اجتناب میکنند. - ✅
مشکلات مربوط به اعتماد:
اگر فرد در گذشته مورد خیانت یا فریب قرار گرفته باشد، ممکن است در اعتماد کردن به دیگران و برقراری رابطهای مبتنی بر اعتماد دچار مشکل شود. - ✅
خودشیفتگی و تمرکز بیش از حد بر خود:
افرادی که بیش از حد به خودشان اهمیت میدهند و نیازهای خود را در اولویت قرار میدهند، ممکن است تمایلی به در نظر گرفتن نیازهای طرف مقابل و سازش با او نداشته باشند. - ✅
ترس از صمیمیت عاطفی:
برقراری صمیمیت عاطفی مستلزم به اشتراک گذاشتن احساسات، افکار و تجربیات شخصی است. برخی افراد به دلیل ترس از قضاوت شدن یا درک نشدن، از این کار اجتناب میکنند. - ✅
عدم آمادگی برای تعهد:
گاهی اوقات فرد به سادگی آمادگی لازم برای تعهد را ندارد. او ممکن است در حال حاضر درگیر اولویتهای دیگری مانند تحصیل، کار یا پیشرفت شخصی باشد و نتواند به طور کامل به یک رابطه اختصاص دهد. - ✅
انتظارات غیرواقعی از رابطه:
برخی افراد انتظارات بسیار بالایی از یک رابطه دارند و به دنبال یک عشق بینقص و کاملا مطلوب هستند. وقتی واقعیت با انتظارات آنها مطابقت ندارد، ممکن است از تعهد فرار کنند. - ✅
ترس از شکست:
ترس از شکست در رابطه میتواند مانع از تلاش فرد برای برقراری یک رابطه جدی شود. او ممکن است نگران باشد که رابطه به نتیجه نرسد و وقت و انرژی خود را هدر دهد.
- ✅
وابستگی بیش از حد به استقلال:
برخی افراد به استقلال خود بسیار وابسته هستند و تمایلی به وابستگی به دیگری ندارند. آنها ممکن است تعهد را به عنوان تهدیدی برای استقلال خود تلقی کنند. - ✅
عدم وجود الگوی مناسب:
اگر فرد در دوران کودکی شاهد روابط ناموفق والدین یا افراد مهم زندگیاش بوده باشد، ممکن است نگرش منفی نسبت به تعهد پیدا کند. - ✅
فشار اجتماعی:
گاهی اوقات فشار اجتماعی برای ازدواج یا برقراری رابطه میتواند باعث شود فرد از تعهد فرار کند. او ممکن است احساس کند که هنوز آمادگی این کار را ندارد و تحت فشار قرار گرفته است. - ✅
مشکلات ارتباطی:
ناتوانی در برقراری ارتباط موثر و حل اختلافات میتواند باعث شود فرد از تعهد فرار کند. او ممکن است نگران باشد که در صورت بروز مشکل نتواند به درستی با طرف مقابل ارتباط برقرار کند. - ✅
وجود گزینههای متعدد:
در این دوره زمانه، گزینههای متعددی برای برقراری رابطه وجود دارد. این امر میتواند باعث شود فرد به راحتی از یک رابطه به رابطه دیگر برود و تمایلی به تعهد بلندمدت نداشته باشد.
درک دلایل فرار از تعهد میتواند به افراد کمک کند تا الگوهای رفتاری خود را شناسایی کرده و برای حل این مشکل تلاش کنند. در ضمن، شناخت این دلایل میتواند به شریک عاطفی فرد کمک کند تا با او همدلی بیشتری داشته باشد و در جهت ایجاد یک رابطه سالم و پایدار گام بردارد.

چرا بعضی افراد از تعهد فراری هستند؟ 14 نکته
ترس از دست دادن استقلال
یکی از رایجترین دلایل فرار از تعهد، ترس از دست دادن استقلال و آزادی فردی است. این افراد از این میترسند که ورود به یک رابطه متعهدانه، آنها را محدود کرده و از انجام فعالیتها و پیگیری علایقشان باز دارد. آنها ممکن است فکر کنند که دیگر نمیتوانند به راحتی تصمیم بگیرند، سفر کنند یا با دوستانشان وقت بگذرانند. این ترس میتواند ناشی از تجربیات گذشته یا دیدن روابط ناموفق دیگران باشد. فردی که استقلال برایش بسیار مهم است، ممکن است تعهد را به عنوان یک قفس ببیند. در واقع، این افراد نیاز به این اطمینان دارند که در یک رابطه متعهدانه هم میتوانند استقلال خود را حفظ کنند. به همین دلیل، برقراری ارتباط باز و شفاف با چنین افرادی بسیار مهم است. باید به آنها نشان داد که تعهد به معنای از دست دادن تمام آزادیها نیست.
تجارب تلخ گذشته
تجربههای تلخ در روابط گذشته، یکی دیگر از دلایل مهم فرار از تعهد است.فردی که در روابط قبلی خود آسیب دیده، خیانت دیده یا مورد سوء استفاده قرار گرفته، ممکن است از تکرار این تجربهها وحشت داشته باشد.این افراد ممکن است اعتماد به نفس خود را از دست داده و به سختی بتوانند دوباره به کسی اعتماد کنند.ترس از آسیب دیدن مجدد، آنها را از ورود به یک رابطه جدی و متعهدانه باز میدارد.آنها ممکن است به طور ناخودآگاه، رفتارهایی از خود نشان دهند که رابطه را تخریب کند، زیرا از صمیم قلب میترسند که آسیب ببینند.
به همین دلیل، شفای زخمهای گذشته و کار کردن روی اعتماد به نفس، برای این افراد بسیار مهم است.
مشاوره و رواندرمانی میتواند در این زمینه بسیار کمککننده باشد.در ضمن، صبر و درک طرف مقابل نیز در این شرایط بسیار اهمیت دارد.
ترس از صمیمیت
ترس از صمیمیت، به معنای ترس از نزدیک شدن عاطفی و روانی به دیگران است. این افراد از آسیبپذیر بودن و نشان دادن جنبههای واقعی خود به دیگران میترسند. آنها ممکن است از طرد شدن، قضاوت شدن یا فاش شدن رازهایشان هراس داشته باشند. این ترس میتواند ریشه در دوران کودکی و روابط خانوادگی داشته باشد. افرادی که در کودکی احساس امنیت و پذیرش نکردهاند، ممکن است در بزرگسالی در برقراری روابط صمیمانه دچار مشکل شوند. ترس از صمیمیت میتواند به صورت ناخودآگاه باعث شود که فرد از تعهد فرار کند، زیرا تعهد نیازمند صمیمیت و نزدیکی عاطفی است. برای غلبه بر این ترس، فرد باید به تدریج و با گامهای کوچک، به دیگران نزدیک شود و اعتماد خود را افزایش دهد. مشاوره با یک متخصص میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد.
عدم اطمینان به خود
عدم اطمینان به خود، یکی دیگر از دلایل فرار از تعهد است. فردی که به خود و تواناییهای خود اعتماد ندارد، ممکن است احساس کند که لایق یک رابطه خوب و پایدار نیست. او ممکن است فکر کند که نمیتواند انتظارات طرف مقابل را برآورده کند یا به اندازه کافی خوب نیست. این عدم اطمینان میتواند باعث شود که فرد از ورود به یک رابطه جدی و متعهدانه اجتناب کند. آنها ممکن است تصور کنند که رابطه به شکست میانجامد و این موضوع باعث میشود که از ابتدا از آن دوری کنند. تقویت اعتماد به نفس و خودباوری، کلید حل این مشکل است. فرد باید روی نقاط قوت خود تمرکز کند و تلاش کند تا خود را همانطور که هست، بپذیرد. مشاوره و رواندرمانی نیز میتواند در این زمینه بسیار کمککننده باشد.
ترس از شکست
ترس از شکست، یکی از شایعترین دلایل فرار از تعهد است. فردی که از شکست خوردن میترسد، ممکن است از ورود به یک رابطه جدی و متعهدانه اجتناب کند، زیرا میترسد که رابطه به شکست بینجامد و او دوباره آسیب ببیند. این ترس میتواند ناشی از تجربیات گذشته یا دیدن روابط ناموفق دیگران باشد. آنها ممکن است به جای تلاش برای موفقیت در رابطه، ترجیح دهند که اصلا وارد آن نشوند. برای غلبه بر این ترس، فرد باید دیدگاه خود را نسبت به شکست تغییر دهد. باید بپذیرد که شکست بخشی از زندگی است و از آن میتوان درس گرفت. در ضمن، باید به این نکته توجه کند که عدم تلاش برای موفقیت، خود نوعی شکست است. با این دیدگاه، فرد میتواند با شجاعت بیشتری به سمت تعهد قدم بردارد.
عدم آمادگی برای تعهد
گاهی اوقات، دلیل فرار از تعهد، صرفا عدم آمادگی فرد برای ورود به یک رابطه جدی است.این افراد ممکن است به دلایل مختلف، مانند تمرکز بر تحصیل، شغل یا اهداف شخصی، آمادگی لازم برای اختصاص وقت و انرژی به یک رابطه را نداشته باشند.آنها ممکن است هنوز به دنبال یافتن خود و اهدافشان باشند و احساس کنند که ورود به یک رابطه متعهدانه، آنها را از این مسیر منحرف میکند.در این شرایط، بهتر است که فرد با خود صادق باشد و به طرف مقابل نیز این موضوع را به روشنی توضیح دهد.اصرار بر ورود به یک رابطه در حالی که فرد آمادگی لازم را ندارد، میتواند به هر دو طرف آسیب برساند.
بهتر است که فرد ابتدا روی اهداف و آرزوهای خود تمرکز کند و پس از آمادگی کامل، به فکر ورود به یک رابطه جدی باشد.
در این صورت، احتمال موفقیت در رابطه بسیار بیشتر خواهد بود.در ضمن، این افراد نباید خود را تحت فشار قرار دهند تا زودتر از موعد وارد یک رابطه شوند.
وجود گزینه های بهتر
متاسفانه در دنیای امروز و با وجود شبکه های اجتماعی، این طرز فکر در بعضی از افراد وجود دارد که همیشه گزینه های بهتری هم هستند و نباید به اولین گزینه دل بست.این موضوع باعث میشود که فرد از ایجاد یک رابطه متعهدانه خودداری کند.این تفکر باعث میشود که فرد همیشه در حال مقایسه کردن و جستجو باشد و هرگز نتواند از رابطه فعلی خود لذت ببرد.همیشه به دنبال گزینهی بهتر بودن، باعث ایجاد یک حس نارضایتی دائمی در فرد میشود.به جای تمرکز بر یافتن گزینههای بهتر، بهتر است که فرد تلاش کند تا رابطه فعلی خود را بهبود ببخشد و از آن لذت ببرد.
در واقع، هیچ تضمینی وجود ندارد که گزینه بعدی بهتر از گزینه فعلی باشد.
گاهی اوقات، بهترین گزینه همان چیزی است که در حال حاضر در اختیار داریم.به همین دلیل، قدردانی از داشتهها و تلاش برای بهبود آنها، بسیار مهمتر از جستجو برای گزینههای بهتر است.
وابستگی عاطفی زیاد
در ظاهر، این ممکن است متناقض به نظر برسد، اما وابستگی عاطفی بیش از حد میتواند یکی از دلایل فرار از تعهد باشد.فردی که به شدت وابسته به دیگران است، ممکن است از این بترسد که در یک رابطه متعهدانه، هویت خود را از دست بدهد و تمام زندگیاش حول محور طرف مقابل بچرخد.آنها ممکن است از این هراس داشته باشند که اگر رابطه به پایان برسد، تمام زندگیشان فرو بپاشد.این ترس میتواند باعث شود که فرد از ورود به یک رابطه جدی و متعهدانه اجتناب کند.برای غلبه بر این مشکل، فرد باید تلاش کند تا استقلال عاطفی خود را تقویت کند.
باید یاد بگیرد که چگونه به تنهایی خوشحال باشد و هویت خود را حفظ کند.
مشاوره و رواندرمانی میتواند در این زمینه بسیار کمککننده باشد.در ضمن، ایجاد مرزهای سالم در رابطه، برای حفظ استقلال عاطفی بسیار مهم است.
مشکلات در برقراری ارتباط
برقراری ارتباط موثر، یکی از مهمترین ارکان یک رابطه سالم و پایدار است.فردی که در برقراری ارتباط با دیگران مشکل دارد، ممکن است از ورود به یک رابطه جدی و متعهدانه اجتناب کند، زیرا میترسد که نتواند نیازها و خواستههای خود را به درستی بیان کند یا سوءتفاهمهایی ایجاد شود که رابطه را تخریب کند.آنها ممکن است از گفتگوهای صمیمانه و آسیبپذیر اجتناب کنند، زیرا نمیدانند چگونه احساسات خود را به درستی بیان کنند.این مشکلات میتواند ریشه در دوران کودکی و تجربیات گذشته داشته باشد.برای بهبود مهارتهای ارتباطی، فرد میتواند در کلاسهای آموزشی شرکت کند یا از یک مشاور کمک بگیرد.
تمرین و تکرار نیز در این زمینه بسیار موثر است.
در ضمن، داشتن صبر و حوصله و تلاش برای درک دیدگاه طرف مقابل، میتواند به بهبود ارتباط کمک کند.با بهبود مهارتهای ارتباطی، فرد میتواند با اطمینان بیشتری به سمت تعهد قدم بردارد.
عادت به روابط کوتاه مدت
فردی که به داشتن روابط کوتاه مدت عادت کرده، ممکن است از ورود به یک رابطه جدی و متعهدانه اجتناب کند، زیرا این نوع روابط برای او راحتتر و کمدردسرتر به نظر میرسند. آنها ممکن است از تلاش برای ساختن یک رابطه پایدار و حل مشکلات آن اجتناب کنند. این افراد معمولا از تعهد و مسئولیت فراری هستند. تغییر این عادت نیازمند زمان، تلاش و اراده قوی است. فرد باید به این باور برسد که روابط پایدار میتوانند بسیار ارزشمندتر و لذتبخشتر از روابط کوتاه مدت باشند. در ضمن، باید آماده باشد تا برای ساختن یک رابطه پایدار، تلاش کند و از حل مشکلات آن نترسد. مشاوره و رواندرمانی میتواند در این زمینه بسیار کمککننده باشد.
عدم وجود الگوی مناسب
فردی که در خانواده یا محیط اطراف خود، الگوی مناسبی از یک رابطه سالم و پایدار ندیده است، ممکن است در ایجاد یک رابطه متعهدانه دچار مشکل شود.این افراد ممکن است ندانند که چگونه باید در یک رابطه رفتار کرد، چگونه مشکلات را حل کرد و چگونه یک رابطه را حفظ کرد.آنها ممکن است الگوهای رفتاری نادرستی را از دیگران یاد گرفته باشند.در این شرایط، فرد باید تلاش کند تا الگوهای رفتاری سالم را یاد بگیرد.میتواند با مطالعه کتابها و مقالات مربوط به روابط، شرکت در کارگاههای آموزشی و یا مشاوره با یک متخصص، این مهارتها را کسب کند.
در ضمن، دیدن روابط موفق دیگران و الگوبرداری از آنها نیز میتواند بسیار مفید باشد.
با یادگیری الگوهای رفتاری سالم، فرد میتواند با اطمینان بیشتری به سمت تعهد قدم بردارد.مهمترین نکته این است که فرد به این باور برسد که میتواند یک رابطه سالم و پایدار داشته باشد.
مشکلات مالی
مشکلات مالی میتوانند یکی از عوامل مهم در فرار از تعهد باشند.فردی که با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکند، ممکن است احساس کند که توانایی تامین نیازهای یک رابطه متعهدانه را ندارد.آنها ممکن است از این بترسند که مشکلات مالی، باعث ایجاد تنش و درگیری در رابطه شود و آن را تخریب کند.این ترس میتواند باعث شود که فرد از ورود به یک رابطه جدی و متعهدانه اجتناب کند.در این شرایط، بهتر است که فرد ابتدا تلاش کند تا مشکلات مالی خود را حل کند.میتواند با برنامهریزی مالی دقیق، صرفهجویی و تلاش برای افزایش درآمد، این مشکلات را برطرف کند.
در ضمن، باید با طرف مقابل در مورد مشکلات مالی خود صادق باشد و با هم برای حل آنها تلاش کنند.
در صورتی که هر دو طرف با این موضوع کنار بیایند و با هم همکاری کنند، میتوانند با وجود مشکلات مالی، یک رابطه سالم و پایدار داشته باشند.اما اگر مشکلات مالی برای یکی از طرفین غیرقابل تحمل باشد، بهتر است که از ورود به یک رابطه جدی خودداری شود.
اهداف متضاد
وجود اهداف متضاد در زندگی میتواند یکی از دلایل فرار از تعهد باشد.اگر دو نفر اهداف متفاوتی در زندگی داشته باشند، ممکن است نتوانند یک رابطه متعهدانه را به خوبی پیش ببرند.مثلا اگر یک نفر به دنبال مهاجرت و زندگی در خارج از کشور باشد و دیگری قصد داشته باشد در کشور خود بماند، این تضاد میتواند باعث ایجاد مشکلاتی در رابطه شود.یا اگر یک نفر به دنبال پیشرفت در شغل خود باشد و دیگری بخواهد تمام وقت خود را به خانواده اختصاص دهد، این تضاد نیز میتواند باعث ایجاد مشکلاتی شود.در این شرایط، بهتر است که دو طرف با هم صحبت کنند و تلاش کنند تا به یک توافق برسند.
شاید بتوانند اهداف خود را با هم ترکیب کنند یا راهی پیدا کنند که هر دو به اهداف خود برسند.
اما اگر اهداف آنها کاملا متضاد باشند و هیچ راهی برای توافق وجود نداشته باشد، بهتر است که از ورود به یک رابطه جدی خودداری شود.در غیر این صورت، احتمال شکست رابطه بسیار زیاد خواهد بود.مهمترین نکته این است که دو طرف با هم صادق باشند و در مورد اهداف خود به درستی با یکدیگر صحبت کنند.
ناتوانی در بخشش
ناتوانی در بخشش، یکی از موانع بزرگ در مسیر ایجاد یک رابطه سالم و پایدار است.فردی که نمیتواند اشتباهات دیگران را ببخشد، ممکن است در روابط خود با مشکلات زیادی مواجه شود.هر کسی ممکن است در طول یک رابطه اشتباهاتی مرتکب شود.اگر یکی از طرفین نتواند این اشتباهات را ببخشد، خشم و ناراحتی در او باقی میماند و رابطه را مسموم میکند.این افراد ممکن است به طور مداوم اشتباهات گذشته را به طرف مقابل یادآوری کنند و اجازه ندهند که رابطه به جلو حرکت کند.برای غلبه بر این مشکل، فرد باید تلاش کند تا مهارتهای بخشش را یاد بگیرد.
باید بپذیرد که هیچ کس کامل نیست و همه ما اشتباه میکنیم.
در ضمن، باید به این نکته توجه کند که بخشش، نه تنها به نفع طرف مقابل است، بلکه به نفع خود فرد نیز میباشد.با بخشیدن دیگران، فرد میتواند از خشم و ناراحتی رها شود و زندگی آرامتری داشته باشد.مشاوره و رواندرمانی میتواند در این زمینه بسیار کمککننده باشد.







خیلی جالب بود این مطلب! من همیشه تو رابطه هام یه حس عجیبی دارم که انگار اگه تعهد بدم، دارم یه چیزی رو از دست میدم. مثلا پارسال با یه دختر آشنا شدم که واقعا باهاش راحت بودم، ولی همش فکر میکردم شاید یه نفر بهترم پیدا بشه.
دقیقا همون ترس از دست دادن آزادی که گفتید رو دارم. دوست دارم هر وقت دلم خواست برم بیرون با دوستام، یا برنامه هام رو عوض کنم، بدون اینکه کسی ازم ناراحت بشه. ولی میدونم این طرز فکر شاید یه کم خودخواهانه باشه.
یه بار دوستم بهم گفت تو انگار از صمیمیت میترسی. اول انکار کردم، ولی بعد فهمیدم راست میگه. وقتی کسی زیاد بهم نزدیک میشه، یه جورایی فرار میکنم. شاید بخاطر اینه که بچگی پدر و مادرم همیشه در حال دعوا بودن.
حالا دارم سعی میکنم این ترس هام رو بشناسم. مثلا فهمیدم بخشی از مشکل اینه که اعتماد کردن برام سخته. یه بار خیلی به کسی اعتماد کردم و بعد اونم منو ناراحت کرد، از اون موقع دیگه نمیتونم راحت به کسی نزدیک بشم.
چیز عجیب اینه که میدونم این ترس هام منطقی نیستن. دوست دارم یه رابطه جدی داشته باشم، ولی انگار یه چیزی تو ذهنم میگه “نکنه اشتباه کنی، نکنه شکست بخوری”. این صدا خیلی اذیتم میکنه.
دارم یاد میگیرم که هیچ رابطه ای کامل نیست. شاید لازمه یه کم ریسک کنم و بذارم آدم ها بهم نزدیک بشن. البته هنوزم وقتی کسی میگه “دوستت دارم” یهو بدنم یخ میزنه و نمیدونم چی بگم.
فکر کنم باید بیشتر روی خودم کار کنم. شاید اگه یاد بگیرم خودمو بیشتر دوست داشته باشم، اونوقت بتونم به دیگران هم اعتماد کنم. راستی میشه یه مطلب هم درباره راه های غلبه بر ترس از تعهد بذارید؟ خیلی کمکم میکنه.
در طول سال های مشاوره در حوزه روابط عاطفی، بارها با افرادی مواجه شده ام که ذاتا از مفهوم تعهد گریزانند. این مقاومت عمیقا در الگوهای رفتاری و باورهای آنها ریشه دارد که معمولا به دوران کودکی بازمی گردد. در یک مورد خاص، مراجعی داشتیم که علیرغم تمایل شدید به ازدواج، هر بار در آستانه تصمیم گیری دچار فلج می شد.
مطالعات روانشناسی نشان می دهد ترس از محدود شدن در روابط، اغلب ناشی از تجربه دلبستگی ناامن در سال های اولیه زندگی است. این افراد در بزرگسالی، نزدیکی عاطفی را معادل از دست دادن هویت فردی تفسیر می کنند. موضوعی که در مقاله به خوبی به آن اشاره شد و نیاز به بررسی عمیق تری دارد.
در مشاهدات بالینی، الگوی جالبی در میان این افراد دیده می شود: آنها معمولا روابط سطحی را به عمق ترجیح می دهند، اما دقیقا از همان لحظه ای که رابطه به سمت صمیمیت می رود، واکنش فرار نشان می دهند. این رفتار شبیه مکانیسم دفاعی است که ناخودآگاه فعال می شود.
مسئله دیگر که کمتر مورد بحث قرار می گیرد، تأثیر شبکه های اجتماعی بر تشدید این رفتار است. دسترسی آسان به گزینه های متعدد، به این افراد القا می کند که ممکن است اشتباه کنند و فرصت بهتری را از دست بدهند. این طرز فکر، تعهد را به انتخابی پرمخاطره تبدیل کرده است.
یکی از جالب ترین مواردی که در کار بالینی مشاهده کردم، فردی بود که پس از پانزده سال زندگی مشترک ناگهان دچار اضطراب شدید شد و احساس کرد در قفس گرفتار شده است. بررسی ها نشان داد این واکنش به تغییرات هورمونی میانسالی و بازگشت به الگوهای اجتنابی دوران جوانی مربوط بود.
محتوای این مقاله به اندازه ای جامع بود که مرا ترغیب کرد سایر مطالب سایت را نیز مطالعه کنم. تحلیل دقیق و علمی موضوعات روانشناسی روابط در این سایت، آن را به منبع ارزشمندی برای متخصصان این حوزه تبدیل کرده است.