چرا گاهی اوقات در روابط، احساس میکنیم که باید همه چیز را کنترل کنیم؟
همه ما در روابط خود، چه با دوستان، خانواده، و یا شریک عاطفی، درجاتی از کنترل را تجربه میکنیم. این تمایل به کنترل میتواند به دلایل مختلفی ایجاد شود و گاهی اوقات میتواند به یک مشکل اساسی در رابطه تبدیل شود. در این مقاله، به بررسی 19 دلیل رایج میپردازیم که چرا ممکن است احساس کنیم نیاز به کنترل همهچیز در یک رابطه داریم. این دلایل میتوانند از ترسهای عمیق ناخودآگاه تا تجربیات گذشته و الگوهای رفتاری آموخته شده ریشه بگیرند. شناخت این دلایل، اولین قدم برای غلبه بر این تمایل و ایجاد روابط سالمتر و برابرتر است.
- ✅
ترس از آسیبپذیری:
اجازه دادن به دیگران برای دیدن آسیبپذیریهایمان، ترسناک است. کنترل، سپری برای محافظت از خودمان در برابر درد و رنج احتمالی است. - ✅
تجربیات گذشته:
اگر در گذشته تجربههای بدی از دست دادن کنترل داشتهایم (خیانت، سوءاستفاده و غیره)، ممکن است به طور ناخودآگاه تلاش کنیم تا در روابط بعدی، کنترل را به دست بگیریم. - ✅
عدم اعتماد به نفس:
وقتی به خودمان و تواناییهایمان اعتماد نداریم، ممکن است فکر کنیم که باید همه چیز را کنترل کنیم تا از اشتباهات و شکستها جلوگیری کنیم. - ✅
احساس ناامنی:
در روابطی که احساس امنیت نمیکنیم، ممکن است تلاش کنیم تا با کنترل محیط و رفتار شریکمان، احساس امنیت بیشتری داشته باشیم. - ✅
ترس از رها شدن:
نگرانی دائمی از اینکه شریکمان ما را ترک کند، میتواند منجر به رفتارهای کنترلی شود. - ✅
نیاز به تایید:
وقتی به تایید و تصدیق دائمی از طرف دیگران نیاز داریم، ممکن است تلاش کنیم تا با کنترل رفتار آنها، این تایید را به دست آوریم. - ✅
عدم توانایی در مدیریت احساسات:
وقتی نمیتوانیم احساسات منفی خود را به درستی مدیریت کنیم، ممکن است به جای مقابله با آنها، تلاش کنیم تا با کنترل شرایط بیرونی، از بروز این احساسات جلوگیری کنیم. - ✅
الگوهای رفتاری آموخته شده:
ممکن است در خانوادهای بزرگ شده باشیم که کنترل، یک رفتار عادی و پذیرفته شده بوده است. - ✅
کمالگرایی:
تمایل به بینقص بودن و داشتن همهچیز تحت کنترل، میتواند منجر به رفتارهای کنترلی در روابط شود. - ✅
ترس از ناشناختهها:
وقتی از آینده و تغییرات میترسیم، ممکن است تلاش کنیم تا با کنترل شرایط، از هرگونه غافلگیری ناخوشایند جلوگیری کنیم. - ✅
حس مالکیت:
دیدن شریک عاطفی به عنوان یک دارایی به جای یک فرد مستقل، میتواند ریشه رفتارهای کنترلی باشد. - ✅
عدم مهارت در برقراری ارتباط موثر:
وقتی نمیتوانیم نیازها و خواستههای خود را به طور واضح و محترمانه بیان کنیم، ممکن است به جای آن، سعی کنیم با کنترل رفتار دیگران، به خواستههای خود برسیم. - ✅
باورهای غلط در مورد عشق:
برخی باورهای غلط در مورد عشق، مانند “اگر دوستم دارد، باید همه چیز را همانطور که من میخواهم انجام دهد”، میتواند منجر به رفتارهای کنترلی شود. - ✅
احساس ضعف:
در مواقعی که احساس ضعف و ناتوانی میکنیم، ممکن است تلاش کنیم تا با کنترل دیگران، قدرت و اقتدار خود را به نمایش بگذاریم. - ✅
فشار اجتماعی:
گاهی اوقات، فشارهای اجتماعی و فرهنگی (مانند انتظارات جنسیتی) میتوانند منجر به رفتارهای کنترلی شوند. - ✅
تلاش برای تغییر دادن طرف مقابل:
این باور که میتوانیم و باید شریک خود را به فرد بهتری تبدیل کنیم، میتواند منجر به تلاشهای کنترلی شود. - ✅
حسادت:
حسادت شدید و غیرمنطقی، یکی از اصلیترین دلایل رفتارهای کنترلی در روابط عاطفی است. - ✅
عزت نفس پایین:
عزت نفس پایین باعث می شود فرد احساس کند لیاقت دوست داشته شدن را ندارد و سعی کند با کنترل طرف مقابل، او را در کنار خود نگه دارد. - ✅
وجود اختلالات روانی:
در برخی موارد، رفتارهای کنترلی میتوانند ناشی از اختلالات روانی مانند اختلال شخصیت وسواسی جبری (OCPD) باشند.
اگر احساس میکنید که کنترل بیش از حدی در روابط خود دارید و این موضوع به شما یا شریکتان آسیب میزند، حتماً از یک متخصص کمک بگیرید.
1. ترس از دست دادن
یکی از اصلیترین دلایل نیاز به کنترل در روابط، ترس از دست دادن فرد مقابل است.این ترس میتواند ناشی از تجربیات گذشته، ناامنیهای شخصی، یا احساس کمبود اعتماد به نفس باشد.وقتی میترسیم کسی را از دست بدهیم، سعی میکنیم با کنترل رفتارهای او، احتمال جدایی را کاهش دهیم.این کنترل میتواند به شکلهای مختلفی مانند تعیین قوانین، محدود کردن آزادیها، یا نظارت بر فعالیتهای او بروز کند.اما جالب اینجاست که همین تلاش برای کنترل، اغلب نتیجه معکوس میدهد و باعث میشود فرد مقابل احساس خفگی و نارضایتی کند و رابطه را ترک کند.
به جای تمرکز بر کنترل، سعی کنید با تقویت رابطه از طریق ارتباط موثر و ابراز محبت، ترسهای خود را مدیریت کنید.
یاد بگیرید که به جای تلاش برای تغییر فرد مقابل، روی بهبود خودتان تمرکز کنید.آنگاه خواهید دید که ترسهای شما به تدریج کاهش مییابند.
2. ناامنی و عدم اعتماد به نفس
احساس ناامنی و کمبود اعتماد به نفس میتواند محرک قویای برای نیاز به کنترل در روابط باشد. وقتی به خودمان و ارزشهایمان شک داریم، سعی میکنیم با کنترل دیگران، احساس قدرت و امنیت کنیم. این افراد اغلب به دنبال تایید و اطمینان دائمی از سوی شریک عاطفی خود هستند و از کوچکترین نشانهای از بیتوجهی یا بیعلاقگی، احساس خطر میکنند. کنترلگری در این موارد، نوعی مکانیسم دفاعی است که فرد برای محافظت از خود در برابر آسیبهای احتمالی به کار میگیرد. اما این رفتار نه تنها به رابطه آسیب میزند، بلکه باعث تشدید احساس ناامنی و کاهش اعتماد به نفس نیز میشود. برای رهایی از این چرخه معیوب، لازم است روی تقویت اعتماد به نفس و پذیرش خودتان کار کنید. در این راه میتوانید از کمک یک متخصص روانشناس نیز بهرهمند شوید.
3. تجربیات گذشته
تجربیات گذشته، مخصوصا روابط ناموفق یا آسیبزا، میتوانند نقش مهمی در شکلگیری نیاز به کنترل در روابط بعدی ایفا کنند.اگر در گذشته مورد خیانت، بیتوجهی، یا سوء استفاده قرار گرفتهاید، ممکن است ناخودآگاه سعی کنید با کنترل رابطه جدید، از تکرار این تجربهها جلوگیری کنید.این افراد اغلب به سختی میتوانند به دیگران اعتماد کنند و همواره در حالت آمادهباش به سر میبرند.آنها ممکن است به طور مداوم شریک عاطفی خود را زیر نظر بگیرند، به دنبال نشانههایی از دروغ یا خیانت باشند، و به سختی اجازه دهند او آزادی عمل داشته باشد.
درمان این نوع رفتارها، نیازمند بررسی و تحلیل دقیق تجربیات گذشته و پردازش احساسات مرتبط با آنهاست.
کمک گرفتن از یک متخصص روانشناس میتواند در این زمینه بسیار موثر باشد.به شریک عاطفی خود فرصت دهید تا اعتماد شما را جلب کند و رابطه جدیدی را بر پایه اعتماد و احترام متقابل بنا کنید.
4. الگوهای خانوادگی
نحوه روابط والدین و سایر اعضای خانواده میتواند تاثیر عمیقی بر شکلگیری الگوهای رفتاری ما در روابط عاطفی داشته باشد.اگر در خانوادهای بزرگ شدهاید که کنترلگری، سلطهگری، یا عدم اعتماد در آن رایج بوده است، احتمال اینکه شما نیز این الگوها را در روابط خود تکرار کنید، زیاد است.این افراد ممکن است به طور ناخودآگاه، رفتارهایی را که در کودکی مشاهده کردهاند، تقلید کنند و آنها را به عنوان رفتارهای طبیعی و پذیرفته شده در روابط در نظر بگیرند.برای تغییر این الگوها، لازم است ابتدا نسبت به آنها آگاه شوید و سپس با تلاش آگاهانه، رفتارهای جدید و سالمتری را جایگزین کنید.
مشاوره خانواده میتواند به شما در این زمینه کمک کند.
سعی کنید روابط خود را بر پایه احترام، اعتماد، و تفاهم متقابل بنا کنید.به شریک عاطفی خود فضای کافی برای ابراز وجود و رشد فردی بدهید.
5. کمالگرایی
افراد کمالگرا اغلب تمایل دارند همه چیز را تحت کنترل داشته باشند، زیرا معتقدند تنها در این صورت میتوانند از رسیدن به بهترین نتیجه اطمینان حاصل کنند.این افراد ممکن است استانداردهای بسیار بالایی برای خود و دیگران داشته باشند و از هرگونه خطا یا نقصی، به شدت ناراحت شوند.در روابط عاطفی، کمالگرایی میتواند به شکل تلاش برای تغییر شریک عاطفی، انتقاد مداوم از او، یا تعیین قوانین و انتظارات سختگیرانه بروز کند.این رفتار نه تنها به رابطه آسیب میزند، بلکه باعث ایجاد استرس و اضطراب در هر دو طرف میشود.
برای کاهش نیاز به کنترل ناشی از کمالگرایی، لازم است یاد بگیرید که خودتان و دیگران را همانطور که هستید، بپذیرید و از استانداردهای غیرواقعبینانه دست بردارید.
به جای تمرکز بر نقاط ضعف، سعی کنید نقاط قوت یکدیگر را ببینید و از آنها قدردانی کنید.
به خودتان اجازه دهید از زندگی لذت ببرید و از کمالگرایی دست بردارید.
6. اضطراب
افراد مضطرب اغلب تمایل دارند همه چیز را تحت کنترل داشته باشند، زیرا این کار به آنها احساس امنیت و آرامش میدهد. اضطراب میتواند ناشی از عوامل مختلفی مانند استرس، ترس، یا ناامنی باشد. در روابط عاطفی، اضطراب میتواند به شکل نگرانی مداوم در مورد رابطه، حسادت، یا تلاش برای کنترل رفتارهای شریک عاطفی بروز کند. این افراد ممکن است به طور مداوم از شریک عاطفی خود بخواهند که به آنها اطمینان دهد که دوستشان دارد و رابطه در امن و امان است. آنها ممکن است به شدت از جدایی یا طرد شدن بترسند و سعی کنند با کنترل رابطه، از این اتفاق جلوگیری کنند. برای کاهش نیاز به کنترل ناشی از اضطراب، لازم است ابتدا اضطراب خود را مدیریت کنید. تمرینات تنفسی، مدیتیشن، و یوگا میتوانند در این زمینه کمککننده باشند. به خودتان اجازه دهید از زندگی لذت ببرید و از اضطراب رها شوید.
7. احساس بیقدرتی
وقتی در زندگی احساس بیقدرتی میکنیم، ممکن است سعی کنیم با کنترل دیگران، احساس قدرت و اقتدار کنیم. این احساس بیقدرتی میتواند ناشی از عوامل مختلفی مانند شرایط کاری نامناسب، مشکلات مالی، یا فقدان حمایت اجتماعی باشد. در روابط عاطفی، این احساس میتواند به شکل تلاش برای کنترل تصمیمات شریک عاطفی، تحمیل نظرات خود به او، یا محدود کردن آزادیهای او بروز کند. این رفتار نه تنها به رابطه آسیب میزند، بلکه باعث تشدید احساس بیقدرتی نیز میشود. برای رهایی از این چرخه معیوب، لازم است روی افزایش احساس قدرت و کنترل در زندگی خود کار کنید. به دنبال فرصتهایی برای رشد و پیشرفت شخصی باشید، مهارتهای جدیدی یاد بگیرید، و از افرادی که از شما حمایت میکنند، کمک بگیرید. به خودتان اجازه دهید از زندگی لذت ببرید و از احساس بیقدرتی رها شوید.
8. ترس از صمیمیت
ترس از صمیمیت میتواند یکی از دلایل پنهان نیاز به کنترل در روابط باشد. برخی افراد به طور ناخودآگاه از نزدیک شدن بیش از حد به دیگران و آسیبپذیر شدن میترسند. آنها ممکن است احساس کنند که اگر به کسی اجازه دهند به آنها نزدیک شود، کنترل خود را از دست میدهند و آسیبپذیر میشوند. این افراد ممکن است به طور ناخودآگاه سعی کنند با ایجاد فاصله عاطفی، یا کنترل رفتارهای شریک عاطفی، از صمیمیت جلوگیری کنند. با قدمهای کوچک شروع کنید و به تدریج به شریک عاطفی خود نزدیکتر شوید. در این راه میتوانید از کمک یک متخصص روانشناس نیز بهرهمند شوید. به خودتان اجازه دهید از زندگی لذت ببرید و از ترس از صمیمیت رها شوید.
9. عدم مهارتهای ارتباطی
یکی از دلایل رایج نیاز به کنترل در روابط، عدم مهارتهای ارتباطی موثر است.وقتی نمیتوانیم به طور واضح و با صداقت احساسات و نیازهای خود را بیان کنیم، ممکن است سعی کنیم با کنترل رفتارهای دیگران، به خواستههای خود برسیم.این افراد ممکن است به جای بیان مستقیم خواستههای خود، به طور غیرمستقیم و با بهرهگیری از روشهای کنترلگرانه، سعی کنند شریک عاطفی خود را وادار به انجام کاری کنند که میخواهند.برای بهبود مهارتهای ارتباطی خود، لازم است یاد بگیرید که چگونه به طور واضح و با صداقت با دیگران صحبت کنید، به احساسات و نیازهای خود آگاه باشید، و به نظرات دیگران احترام بگذارید.
شرکت در دورههای آموزشی مهارتهای ارتباطی میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد.
سعی کنید با شریک عاطفی خود به طور منظم و با صداقت گفتگو کنید و به نظرات و احساسات او گوش دهید.از روشهای کنترلگرانه دوری کنید و به جای آن، به دنبال راه حلهای برد-برد برای مشکلات باشید.
10. فقدان مرزهای شخصی
نداشتن مرزهای شخصی مشخص، میتواند منجر به نیاز به کنترل در روابط شود. وقتی نمیدانیم کجا باید بایستیم و چه چیزهایی برای ما غیرقابلقبول هستند، ممکن است به دیگران اجازه دهیم از ما سوء استفاده کنند یا حقوق ما را نادیده بگیرند. این افراد ممکن است به سختی بتوانند به دیگران “نه” بگویند و همواره سعی کنند رضایت آنها را جلب کنند، حتی اگر این کار به قیمت نادیده گرفتن نیازهای خودشان تمام شود. در این راه میتوانید از کمک یک متخصص روانشناس نیز بهرهمند شوید. به خودتان اجازه دهید از زندگی لذت ببرید و از فقدان مرزهای شخصی رها شوید.
11. احساس مالکیت
گاهی اوقات، نیاز به کنترل در روابط ناشی از احساس مالکیت نسبت به شریک عاطفی است. این افراد ممکن است شریک عاطفی خود را به عنوان یک دارایی شخصی در نظر بگیرند و معتقد باشند که حق دارند در مورد زندگی و تصمیمات او، نظر دهند و کنترل کنند. این احساس مالکیت میتواند ریشه در ناامنی، کمبود اعتماد به نفس، یا الگوهای خانوادگی ناسالم داشته باشد. سعی کنید به جای تلاش برای کنترل شریک عاطفی خود، روی بهبود رابطه از طریق ارتباط موثر و ابراز محبت تمرکز کنید. به شریک عاطفی خود فضایی برای رشد و پیشرفت فردی بدهید. از احساس مالکیت دست بردارید و به عشق و احترام متقابل اجازه دهید در رابطه شما شکوفا شود.
12. اجتناب از آسیبپذیری
برخی افراد برای اجتناب از آسیبپذیری در روابط، به کنترل روی میآورند. نشان دادن آسیبپذیری به معنای نشان دادن نقاط ضعف و ترسها است که برای برخی افراد بسیار دشوار است. به جای این کار، کنترل کردن محیط و افراد اطراف، احساس امنیت بیشتری به آنها میدهد. این کنترل میتواند به شکل انتقاد مداوم از طرف مقابل، عدم ابراز احساسات واقعی، و یا تلاش برای پنهان کردن ضعفها ظاهر شود. برای غلبه بر این مشکل، باید یاد بگیرید که آسیبپذیری بخشی طبیعی از روابط انسانی است. نشان دادن آسیبپذیری نه تنها باعث ضعف نمیشود، بلکه میتواند باعث ایجاد صمیمیت و نزدیکی بیشتر شود. با قدمهای کوچک شروع کنید و به تدریج احساسات و ترسهای خود را با شریک عاطفی خود در میان بگذارید. در این راه میتوانید از کمک یک متخصص روانشناس نیز بهرهمند شوید.
13. تاریخچه سوء استفاده
افرادی که در گذشته مورد سوء استفاده قرار گرفتهاند، ممکن است برای محافظت از خود در برابر تکرار این تجربه، به کنترل روی آورند. این افراد ممکن است به سختی به دیگران اعتماد کنند و همواره در حالت آمادهباش باشند. این کنترل میتواند به شکل رفتارهای محافظهکارانه، تلاش برای پیشبینی و کنترل رفتار دیگران، و یا ایجاد محدودیتهای سختگیرانه در رابطه ظاهر شود. بهبودی از این الگوها نیازمند کار کردن روی اعتماد به نفس، ایجاد مرزهای شخصی سالم، و پردازش تجربههای گذشته است. در این مسیر، کمک گرفتن از یک متخصص روانشناس که در زمینه تروما و سوء استفاده تخصص دارد، بسیار ضروری است.
14. عدم وجود سرگرمی یا علایق شخصی
وقتی زندگی فردی پر از سرگرمی، علایق و فعالیتهای مستقل نباشد، فرد ممکن است برای پر کردن این خلاء به کنترل رابطه عاطفی خود روی آورد. در این حالت، رابطه تمام تمرکز و توجه فرد را به خود جلب میکند و او احساس میکند که برای داشتن احساس ارزشمندی و رضایت، نیاز به کنترل آن دارد. برای حل این مشکل، باید زندگی خود را با علایق و فعالیتهای جدید پر کنید. به دنبال سرگرمیهایی باشید که از آنها لذت میبرید، با دوستان و خانواده وقت بگذرانید، و به اهداف شخصی خود رسیدگی کنید. هرچه زندگی فردی پربارتر و متنوعتر باشد، نیاز به کنترل رابطه عاطفی کمتر میشود.
15. نیاز به تایید دائمی
افرادی که نیاز به تایید دائمی دارند، ممکن است برای حفظ این تایید و جلوگیری از طرد شدن، به کنترل روی آورند. آنها میخواهند مطمئن شوند که همیشه در نظر شریک عاطفی خود ارزشمند و دوستداشتنی هستند، و برای این کار ممکن است سعی کنند رفتارها و نظرات او را کنترل کنند. این کنترل میتواند به شکل تلاش برای جلب رضایت دائمی، انتقاد از دیگران برای نشان دادن برتری خود، و یا ایجاد وابستگی عاطفی شدید ظاهر شود. برای رهایی از این الگو، باید روی افزایش اعتماد به نفس و ارزش قائل شدن برای خود کار کنید. یاد بگیرید که ارزشمندی شما وابسته به تایید دیگران نیست، و شما بدون توجه به نظرات آنها، ارزشمند و دوستداشتنی هستید. در این راه میتوانید از کمک یک متخصص روانشناس نیز بهرهمند شوید.
16. ترس از تغییر
ترس از تغییر میتواند یکی دیگر از دلایل پنهان نیاز به کنترل در روابط باشد. تغییر، خواه در خود فرد و خواه در رابطه، میتواند باعث ایجاد ناامنی و اضطراب شود. برای مقابله با این احساسات، برخی افراد سعی میکنند با کنترل همه چیز، از هرگونه تغییر غیرمنتظره جلوگیری کنند. این کنترل میتواند به شکل مقاومت در برابر ایدههای جدید، اصرار بر انجام کارها به روشهای قدیمی، و یا تلاش برای جلوگیری از رشد و پیشرفت شریک عاطفی ظاهر شود. برای غلبه بر ترس از تغییر، باید یاد بگیرید که تغییر بخشی طبیعی از زندگی است و میتواند فرصتهایی برای رشد و پیشرفت فراهم کند. به جای مقاومت در برابر تغییر، سعی کنید آن را بپذیرید و از آن استفاده کنید. در این راه میتوانید از کمک یک متخصص روانشناس نیز بهرهمند شوید.
17. انتظارات غیر واقعی از روابط
انتظارات غیر واقعی از روابط، میتواند باعث شود که افراد برای رسیدن به این انتظارات، به کنترل روی بیاورند. این انتظارات ممکن است برگرفته از فیلمها، کتابها، یا تصورات کاملا مطلوب از عشق و روابط باشند. وقتی رابطه با این انتظارات همخوانی نداشته باشد، فرد ممکن است سعی کند با کنترل شریک عاطفی خود، او را به تصویر کاملا مطلوب خود نزدیک کند. برای حل این مشکل، باید انتظارات خود را واقعبینانه کنید و بپذیرید که هیچ رابطهای کامل و بینقص نیست. به جای تلاش برای تغییر شریک عاطفی خود، سعی کنید او را همانطور که هست بپذیرید و از نقاط قوت رابطه خود لذت ببرید.
18. تأثیر رسانهها و فرهنگ
رسانهها و فرهنگ میتوانند با ارائه تصاویری نادرست از روابط، نیاز به کنترل را تشدید کنند. فیلمها و سریالهایی که روابط کاملا مطلوب و کنترلگرانه را به تصویر میکشند، میتوانند ناخودآگاه این الگوها را در ذهن افراد نهادینه کنند. به دنبال الگوهای مثبت و سالم در روابط باشید و سعی کنید رفتارهای کنترلگرانه را در خود و دیگران شناسایی و اصلاح کنید.
19. عدم حل مشکلات گذشته
مسائل حل نشده از روابط گذشته میتواند باعث شود که فرد برای جلوگیری از تکرار اشتباهات گذشته، به کنترل روی آورد. این مسائل حل نشده میتواند شامل خیانت، بیاعتمادی، سوء استفاده، و یا اختلافات حل نشده باشد. فرد ممکن است برای جلوگیری از تکرار این تجربهها، سعی کند با کنترل شریک عاطفی خود، او را از انجام هر کاری که یادآور گذشته است، منع کند. برای رهایی از این الگو، باید مسائل حل نشده گذشته را پردازش کنید و به دنبال راهکارهایی برای بخشش، رهایی از خشم، و ایجاد اعتماد مجدد باشید. در این راه، کمک گرفتن از یک متخصص روانشناس میتواند بسیار مفید باشد.







کنترل کردن آدم ها فقط باعث فرارشون میشه، مثل این میمونه که بخوای شن رو تو مشت قوی نگه داری.
فکر نکن با چک کردن همیشگی پیام ها و رفت و آمدها میتونی رابطه رو حفظ کنی، این کار بیشتر شبیه زندانی کردنه.
وقتی دائم میخوای طرف مقابل رو عوض کنی، در واقع داری بهش میگی که به اندازه کافی خوب نیست، و این حس رو بهش منتقل میکنی.
به جای اینکه مثل نگهبان رفتار کنی، سعی کن به حریم خصوصی احترام بگذاری، وگرنه رابطه تبدیل به میدان جنگ میشه.
اگر همیشه بخوای تصمیم گیرنده باشی و نظر طرف مقابل رو نادیده بگیری، کم کم احساس تنهایی و ناراحتی تو رابطه ایجاد میشه.
کنترل بیش از حد مثل اینه که با دست خودت داردی عشق رو خفه میکنی؛ نفس کشیدن سخت میشه، رابطه میمیره.